معنی رمان ترنس هنبرى وایت

نجیب زاده بد سرشت

ارابه سواران

شب هاى آریزونا

ورزشگاه باشگاه تاتنهام هاتسپر

برنده نوبل ادبیات در سال 1973 میلادی

کسی که ساده ترین کار را با اکراه و بی میلی انجام دهد، آن را تبدیل به دشوارترین مسأله خواهد کرد.

هنگامی که امید در کسی بمیرد، کینه و انتقام در او زنده می گردد؛ هرقدر امید کمتر باشد، عشق بزرگتر است.

آنچه در آن عقل و اعتدال راه ندارد، با عقل متوقف نمی گردد.

او پرسید: چرا این کار را برای من انجام دادی؟ من شایسته اش نبودم، هیچ وقت کاری برایت انجام ندادم. شارلوت جواب داد: تو دوست من هستی، این خودش فوق العاده است.

چلّه تابستان، مکان های آرام

بازیگر (1939، لندن- انگلستان) با ایفای نقش در نخستین فیلمش «بیلی باد» به شهرت جهانی رسید. نقش‌های شاخصی را در فیلم‌های کلکسیونر، مودستی بلز، بیچاره، دور از مردم خشمگین تئورما و بلو بازی کرد. برای فیلم «بیلی باد» کاندیدای دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش دوم بود و برای «کلکسیونر» برنده جایزه بهترین بازیگر از جشنواره کن شد. یکی از نقش‌های به یاد ماندنی او در «لایمی» بود که مخصوص خودش نوشته شده بود. از فیلم‌های او: 1987 وال استریت، سیسیلی/ 1988 تیراندازان جوان، ملت بیگانه/ 1993 مکوی واقعی/ 1994 ماجراهای پریسیلا- ملکه صحرا/ 1996 چاپ در نسخه‌های محدود / 1997 کنار کشیده/ 2000 سیاره سرخ.

رمان. [رَ] (نف) ترسو و هراسان و گریزان. (ناظم الاطباء). شمان. (از برهان قاطع). رمنده. در حال رمیدن. رجوع به رمیدن شود:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر
همه خاک شخ و همه ره کویر.
فردوسی.
رمان دید از او نامداران خویش
بر آنسان که بیند رخ گرگ میش.
فردوسی.
شد آن لشکر گشن پیش تورگ
رمان چون رمه ٔ میش از پیش گرگ.
اسدی.
هوا جای خاک و زمین جای خون
رمان ژنده پیلان و گردان نگون.
اسدی.
آنکه از گربه ای رمان باشد
کی خدای همه جهان باشد.
سنائی.

رمان. [رُم ْ ما] (ع اِ) انار و آن شش مزه دارد مانند سیب. (آنندراج). نار: فیهما فاکهه و نخل و رمان. (قرآن 68/55). رجوع به انار شود.

(بُ) [انگ.] (اِمر.) اسبابی به صورت صفحه ای سفید (از جنس پلاستیک، پشم شیشه و مانند آن) که می توان روی آن با ماژیک مخصوص آن مطلبی را نوشت که به راحتی قابل پاک کردن می باشد.

انگلیسی (نور سفید) شید سپید

انگلیسی دوغاب، سفید کردن دیوارها

1675